محرمانه

ارباب راز های من کسی نیست جز ......

نمیتوانم نامش را ذکر کنم.از نوشتن نامش منع شدم

او حکمرانی میکند برمملکت رازهای من

معتاد شده ام به تزریق نگاهی از سمت وی به خویش

سالها پیش در نقطه صفر مرزی ذهنم اتفاق افتاد

نوجوانی قرق را شکست و پا در آن سوی محدوده ی تعیین شده برای زندگی گذاشت

حالا لایه اوزون ذهنم پاره شده است و اشعه ی گناه در حال مسموم کردن حیات وجودم می باشد

از همه ی اهالی مملکت وجودم که تاکنون مسموم نشده اند در خواست کمک می نمایم

من نیاز به یک رهبر دارم تا مرا از این فاجعه ی در حال پیشرفت نجات دهد

شاید ارباب رازهایم بتواند کمکم کند

نوشته شده در سه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:اربابرازها,حکمرانی,ساعت 12:32 توسط فواد|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->
Design By : Pars Skin